English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (9325 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cross fire U اتشبار متقاطع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counter battery U ضد اتشبار
fiery U اتشبار
batteries U اتشبار
battery U اتشبار
spitfire U اتشبار
battery commander U فرمانده اتشبار
battery headquarters U ارکان اتشبار
battery center U مرکز اتشبار
counter battery U عملیات ضد اتشبار
counter battery criteria U خط مشی ضد اتشبار
counterbattery fire U تیر ضد اتشبار
battery executive U افسرتیر اتشبار
firing battery U اتشبار تیر
headquarters battery U اتشبار ارکان
headquarters battery U اتشبار قرارگاه
hostile battery U اتشبار دشمن
separate battery U اتشبار مستقل
safety card U کارت تامین اتشبار
battery defense U پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
battery executive U افسر اجرائیات اتشبار
battery U اتشبار صدای طبل
batteries U اتشبار صدای طبل
suspect battery U اتشبار مشکوک دشمن
firing battery U اتشبار تیراندازی کننده
battery groung pattern U طرح گسترش توپهای اتشبار
thwartwise U متقاطع
intersecting U متقاطع
crossover U متقاطع
crisscross U متقاطع
intercepter U متقاطع
traversing U متقاطع
traversing U خط متقاطع
crosser U متقاطع
crossest U متقاطع
crosses U متقاطع
transverse U متقاطع
traverse U متقاطع
traversed U خط متقاطع
traverses U متقاطع
cross U متقاطع
traverse U خط متقاطع
traverses U خط متقاطع
traversed U متقاطع
crosscurrent U جریان متقاطع
cross wires U سیمهای متقاطع
crosshatching U هاشورزنی متقاطع
cross-section U سطح متقاطع
crossrail U ریل متقاطع
secant line U خط متقاطع [ریاضی]
secant U خط قاطع متقاطع
groined vault U طاق متقاطع
interconversion U تبدیل متقاطع
cross-sections U سطح متقاطع
cross hatch U هاشور متقاطع
interlacing arches U طاقهای متقاطع
intersecting U قوسی متقاطع
unresolved corners U حاشیه متقاطع
diagonal U سیم بر متقاطع
closed traverse U خطوط متقاطع
transversely U بطوراریب یا متقاطع
cross bearings U سمتهای متقاطع
cross fire U اتش متقاطع
transverse section U برش متقاطع
word square U جدول کلمات متقاطع
interlacing arch U طاق های متقاطع
thwartwise U بطور متقاطع اریب
inweave U درهم متقاطع کردن
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
charade U جدول کلمات متقاطع
built up crossing U قطعه ریل متقاطع
crossword puzzle U جدول کلمات متقاطع
coefficient of cross elasticity U ضریب کشش متقاطع
cross buck U حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
to an overthwart U بطور متقاطع ازاین سو بان سو
criss-cross U بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossed U بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crosses U بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossing U بهطور متقاطع حرکت کردن
at an overthwart U بطور متقاطع ازاین سو بان سو
cross section U برش متقاطع نمونه یا حد وسط
missile monitor U نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
crossover U متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
interlacing arches U طاقهایی که نقشه ساختمانی انهابه پرگارهای متقاطع میماند
crossbones U تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
range section U قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
autotomic U متقاطع بطور خودبخود وابسته به تقسیم خودبخود
autotomous U متقاطع بطور خودبخود وابسته به تقسیم خودبخود
cross hairs U دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
saluting battery U توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
crossest U قطع کردن متقاطع کردن
crosses U قطع کردن متقاطع کردن
crosser U قطع کردن متقاطع کردن
cross U قطع کردن متقاطع کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com